اينست كه انسان گريزى ندارد جز اينكه براى جهان آفرينش مبدئى اثبات كند كه پديد آورنده اشياء و پرورش دهنده آنها مىباشد. اوست كه هر موجودى را هستى مىبخشد و پس از آن در شاهراه بقا با نظام خاصى بسوى كمال مخصوص خودش هدايت مىنمايد. و چون آفرينش اشياء را بهمديگر مرتبط و نظام واحدى در جهان مىبيند ناگزير قضاوت مىنمايد كه مبدء آفرينش و گرداننده نظام آن يكى بيش نيست.
چرا انسان گاهى زير بار اين حقيقت نمىرود؟
اين حقيقت با كمترين توجهى براى انسان روشن است و هيچگونه ابهامى در آن نيست؛ جز اينكه انسان گاهى چنان گرفتار كشمكشهاى زندگى مىشود كه تمام نيروى شعور خود را در راه مبارزههاى حياتى بكار مىاندازد و تمام وقت خود را صرف تكاپوى زندگى مىنمايد ديگر كمترين مجالى براى رسيدگى باين گونه افكار پيدا نمىكند و در نتيجه از اين حقيقت غفلت مىورزد يا اينكه مجذوب ظواهر دلفريب طبيعت شده سرگرم هوسرانى و خوشگذرانى مىگردد، و چون پاى بندى باين حقايق از بسيارى از بى بند و باريهاى ماديت جلوگيرى مىنمايد طبعاً از پى جوئى و بررسى اين حقيقت و نظائر آن سر باز مىزند و زير بارش نمىرود. از اينجاست كه در قرآن كريم از راههاى گوناگون درباره آفرينش مخلوقات و نظامى كه در ميان آنها جارى و حكمفرماست عنايت بيشترى بذل گرديده و اقامه برهان شده است چه بيشتر مردم بويژه آنان كه شيفته ظواهر دلفريب طبيعتند و نيكبختى را در كامرانى و خوشگذرانيهاى زندگى مىبينند بواسطه انس بماديات و محسوسات، توانائى تفكر فلسفى و بررسى نظريات دقيق عقلى را ندارند. ولى انسان در هر حال جزئى است از جهان آفرينش و از اجزاء ديگر جهان و از نظامهاى جزئى و كلى كه در آن حكومت مىكند لحظهاى بى نياز نيست و هر لحظه مىتواند ذهن خود را متوجه جهان آفرينش، و نظامى كه در آن جارى است نمايد و بوجود آفريدگار و پروردگار جهان پى ببرد.
خداى متعال در كلام خود مىفرمايد: ان فى السموات و الارض لايات للمؤمنين و فى خلقكم و ما يبث من دابه آيات لقوم يوقنون و اختلاف الليل و النهار ما انزل الله من السماء من رزق فاحيا به الارض بعد موتها و تصريف الرياح آيات لقوم يعقلون.
در آفرينش آسمانها و زمين از براى اهل ايمان آيهها و نشانههائى است كه آنانرا بسوى توحيد رهبرى مىنمايد، و در آفرينش خودتان و اينهمه جنبندگان كه در زمين پراكنده مىباشند علائم و آثارى است كه ارباب يقين را بيگانگى حق مىرساند، و در اختلافاتى كه شب و روز پيدا مىكنند و در نتيجه گاهى با هم برابر و گاهى از همديگر درازتر و كوتاهتر و گرمتر و سردتر مىشوند، و همچنين در بارانى كه خداى متعال از آسمان نازل كرده بواسطه آن زمين مرده را زنده مىسازد، و همچنين در متوجه ساختن و گردانيدن بادها از سوئى بسوى ديگر، دلائل و شواهد زيادى است كه صاحبان عقل و فهم را بدين حق معترف مىنمايد11. توضيح و مثال: در قرآن كريم آيات بسيارى است كه انسان را بتفكر در آفرينش آسمان و خورشيد و ماه و ستارگان و زمين و كوهها و درياها و نبات و حيوان و انسان دعوت مىكند و نظام شگفت آورى را كه در هر يك از اين انواع، حكومت مىكتند گوشزد مىفرمايد. براستى نيز دستگاه آفرينش و نظامى كه فعاليتهاى گوناگون جهان را به سوى هدفهاى آفرينش و آرمانهاى هستى پيش ميراند بسيار شگفت آور و حيرتبخش است. دانه گندم يا هسته بادامى كه از زمين روئيده بوتهاى داراى سنبل يا درختى ميوه دار مىشود. و از آندم كه در شكم خاك قرار مىگيرد و پس از آن شكافته شده نوك سبزى بيرون مىدهد و ريشه سفيد خود را بدل خاك مىفرستد تا وقتيكه بسر منزل مقصود برسد سازمانهائى بس بزرگ و پهناور بكار مىافتد كه عقل از مشاهده عظمت و وسعت آن متحير مىشود. ستارگان آسمان و خورشيد درخشان و ماه تابان و زمين هر كدام با حركتهاى وضعى و انتقالى و قواى نهفته خود و همچنين نيروهاى اسرارآميزى كه در آن دانه يا هسته وديعه گذارده شده است و فصول سال و اوضاع جوى و ابر و باران و باد و روزها و شبها در پيدايش يك بوته گندم مثلا كار مىكنند و اين پديده تازه را كه در مهد پرورش خود خوابانيدهاند مانند دايهها و پرستارها دست بدست مىگردانند تا به آخرين مرحله رشد و نمو خود برسد. و همچنين پيدايش يك نوزاد انسانى كه بسى پيچيدهتر از يك نوزاد نباتى يا پديده ديگرى است محصول مليونها بلكه ملياردها سال فعاليت پيچيده و منظم دستگاه آفرينش مىباشد.
گردش زندگى روزمره يك انسان گذشته از ارتباطاتى كه در خارج از وجود خود با جهان آفرينش دارد از يك نظام شگفت آورى در داخل وجودش سرچشمه مىگيرد كه قرنهاى متمادى است افمار تيزبين دانشمندان جهان سرگرم تماشاى ظواهر آن مىباشد و هر روز پردهاى تازه از روى اسرار آن برداشته مىشود و هنوز هم معلوماتشان در برابر مجهولات بسى ناچيز است.
نظرات شما عزیزان: